یه مدت خیلی خیلی به من وابسته شدی تا حدی که کسی حق نداره کنار من بشینه حتی بابااحسان وقتی یکی میاد روی مبل (مبل سه نفره)کنار من میشینه اعتراض میکنی و میگی که پاشه . اونروز مامانی میگفت دختره خودمه اما تو ناراحت و عصبی که چرا دست انداختی گردن مامانم!!!!!!! توی خونه همش از دور میدوی و خودت رو پرت میکنی بغلم گاهی وقتها سرت رو میذاری رو شونم و خودت رو میمالونی بهم عین یه پیشی ملوس خوشمزه، منم که انگار دنیا رو بهم دادن ،کلی ذوق میکنم برات.امروز رفتم کنار بابا احسان نشستم روی مبل جیغ زدی گفتی ماما اینجو یعنی بیا اینجا کنار من اومدم کنارت نشستم سرت رو گذاشتی روی پاهام و خودت رو لوس کردی دوباره رفتم پیش بابا جیغ زدی ماماننننننن اینجو رفتم سرت رو...